متدلوژی تحول دیجیتال ACCENTURE

شکل زیر، متدولوژی کلان شرکت اکسنچر در مورد تحول دیجیتال را نشان می‏دهد. این متدولوژی بسیار شبیه متدولوژی شرکت دیلویت است و از سه بخش تشکیل شده است:

1) آسیب شناسی و تعریف (Diagnose & Define): در این بخش، تحولات بنیادافکن شناسایی می‌شود. سپس تحول به سه قسمت اصلی، پایه و نوآورانه تقسیم شده و چشم‏انداز طرح تحول دیجیتال مشخص می‏شود.

2) ساخت و آزمون (Build & Experiment): در این مرحله، برنامه و آهنگ تحول طراحی می‏شود، روابط با شرکا تقویت شده و سعی می‏شود نیروی انسانی و فرهنگ سازمانی متناسب با فضای دیجیتال توسعه پیدا کند.


3) شروع و گسترش (Launch & Scale): در این مرحله برنامه تحول اجرایی شده و گسترش می‏باید و نوآوری به کل سازمان تسری می‏یابد.

پیشران این تحول، برنامه‌ریزی برای پیشبرد موفقیت آمیز طرح تحول، ایجاد کارخانه‏های خدمات دیجیتال (که در ادامه بیشتر توضیح داده خواهد شد)، نوآوری با کمک شرکای تجاری درون اکوسیستم و به ویژه تحول سرمایه‏ های انسانی هستند.

کارخانه‏ خدمات دیجیتالDigital Service Factory

اکسنچر به منظور استقرار موفقیت‏آمیز سازمان دیجیتال بر شکل‏گیری و ایجاد کارخانه‏ خدمات دیجیتال تاکید دارد. «کارخانه‏ خدمات دیجیتال (DSF)» در واقع یک واحد جدید است که بر تحول دیجیتال تمرکز دارد و در حقیقت وظیفه پشتیبانی از تغییرات سازمان در قالب مدیریت تغییر (Change Management) را به عهده دارد.

DSF در سازمان‏ها ایجاد می‏شود تا پیشران تحول دیجیتال از داخل سازمان باشد و بتواند سازمان را درصف اول رُنسانس دیجیتال قراردهد. 

هفت اصل برای موفقیت تحول دیجیتال از منظر Accenture

شرکت اکسنچر بر اساس تجارب بسیار زیاد خود برای اجرای تحول دیجیتال در سازمان‏ها، هفت اصل زیر را برای اجتناب از ریسک‏ها و موفقیت «کارخانه‏ خدمات دیجیتال» که همان موفق بودن تحول دیجیتال در سازمان است پیشنهاد داده است. شکل زیر این هفت اصل را نشان می‏دهد که عبارتند از:

1) استراتژی فشرده و اجرای سریع

استراتژی زمانی موفق است که به اجرا برسد. لذا باید در استراتژی و در اجرا، سریع عمل کرد تا آهنگ تحول دیجیتال آغاز شود.

2) تمرکز بر تحول واقعی

هر جا مجبور شدید بین بهبود تدریجی در حوزه کسب‏وکار فعلی و یا اجرای یک ایده و ابتکار جدید، یکی را انتخاب کنید حتما دومی را انتخاب کنید. اینجا اکسنچر بر نوآوری تاکید بیشتری دارد.


3) پروژه‏هایی که از حمایت بیشتری برخوردارند بر آنهایی که پتانسیل بیشتری دارند ترجیح دهید.

چرا؟ چون هیچ چیز به اندازه حامیان بیشتر و تیم متعهد و یکپارچه بر آغاز و تداوم آهنگ تحولات دیجیتال اثرگذار نیست. از طرفی، پروژه‏هایی که دارای پتانسیل بیشتری هستند طبیعتا نیاز به سعی و زمان بیشتری دارند و همین ممکن است از شور و شوق تیم تحول بکاهد.

4) با رویکرد علمی تصمیم بگیرید.

به هنگام تصمیم‏گیری در مورد انتخاب پروژه‏ها از رویکرد علمی استفاده کنید و از شاخص‎‏های روشن و شفاف بهره بگیرید و در این مورد کوتاه نیایید. اگر احساسات و موضوعات ناشی از قدرت و جایگاه را در این مورد وارد کنید به نتیجه مطلوب نمی‏رسید.

5) همه چیز را بر اساس تفکر طراحی (Design-Thinking) دنبال کنید.

غیر ممکن است که تحول دیجیتال یا DSF بدون همدلی پرسنل سازمان به نتیجه برسد. لذا وارد کردن تجربه انسان محور در طراحی بسیار حیاتی است.

6) فقط اندازه‏گیری نکنید. برای نتایجِ بیشتر بجنگید.

پروژه‏ها و ابتکارات دیجیتال معمولاً پتانسیل بیشتری از آنچه به نظر می‏رسد، دارند. لذا این عادت را بوجود بیاورید که اهداف و شاخص‏ها را مرور کنید و سعی کنید فرصت‏های خلق ارزش بیشتری را به دست آورید.

7) خطر از کنترل خارج شدن تحول را مدیریت کنید.

به محض اینکه نتایج مثبت DSF بروز می‏کند ترس از کنترل خارج شدن کار ظاهر می‏شود چراکه فشارهای زیادی برای پروژه‏های بیشتر به وجود می‏آید. اما مدیران باید در مقابل این تمایل اغواگر مقاومت کنند. این امر بسیار مهم است چراکه ممکن است برنامه تحول از توسعه بی‏رویه محدوده آسیب ببیند.

چارچوب سازمان دیجیتال اکسنچر

اکسنچر سازمان دیجیتال را از چهار بعد زیر مورد توجه قرار داده است:

1) تجربه همه جانبه (End-to-End Experience)

در سازمان دیجیتال، هم باید به تجربه مشتریان توجه نمود و هم کارمندان و شرکای تجاری که در اکوسیستم با سازمان ارتباط دارند را مدنظر قرار داد.

2) عملیات دیجیتال (Digital Operation)

سازمان دیجیتال از بخش «پیشگاه سازمان (Front Office)» شامل بازاریابی و فروش تا بخش پشتیبانی مشتریان و «پسگاه سازمان (Back Office)» با استفاده از انواع پلتفرم‏های دیجیتال، عملیات خود را تا حد ممکن دیجیتالی می‏کند.

شکل زیر چارچوب یک سازمان دیجیتال را از منظر اکسنچر نشان می‏دهد.